برنامه واقعی آمریکا برای ایران چیست؟ از مهار تا مهندسی آینده منطقه
آمریکا در ظاهر، ایران را بهدلیل برنامه هستهای، قدرت موشکی و سیاستهای منطقهایاش تحت فشار قرار داده، اما واقعیت این است که واشنگتن با نقشهای چندلایه و ساختاری، بهدنبال مهندسی آینده ایران و منطقه غرب آسیاست؛ نقشهای که پشت آن، اهداف امنیتی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی گستردهای نهفته است.
🔻 ۱. مهار محور مقاومت؛ اسرائیل در قلب پروژه
آمریکا بهخوبی میداند که ستون فقرات هرگونه مقاومت در برابر پروژههای غربی در منطقه، جمهوری اسلامی ایران است.
بنابراین، تلاش کرده با اعمال فشار حداکثری بر تهران، پشتیبانی از گروههای مقاومت در لبنان، فلسطین، سوریه، عراق و یمن را متوقف یا تضعیف کند.
در این چارچوب، رژیم صهیونیستی بهعنوان شریک نیابتی آمریکا، مسئولیت پیشبرد بخش میدانی این پروژه را برعهده گرفته و با حملات مکرر، ترورها و جنگهای نیابتی، در پی تضعیف عمق استراتژیک ایران در منطقه بوده است.
🔻 ۲. خنثیسازی توان نظامی ایران؛ بازدارندگی هدف آمریکا نیست، مانع اوست
توان دفاعی، موشکی و پهپادی ایران، یکی از مهمترین موانع اجرای پروژههای سلطهجویانه غرب در منطقه است.
آمریکا با تحریمهای موشکی، کارزارهای رسانهای، تلاش برای اجماع بینالمللی و تحریک بحرانهای امنیتی، در پی تضعیف زیرساخت دفاعی ایران است.
هدف این است که تهران نتواند نقشی بازدارنده در برابر پروژههای امنیتمحور غرب در منطقه ایفا کند.
🔻 ۳. هستهای؛ بهانهای برای فشار دائمی
پرونده هستهای ایران، سالهاست به ابزاری برای فشار مداوم و چندجانبه بر جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
آمریکا با خروج از برجام در دوره ترامپ، در واقع نقاب دیپلماسی را کنار زد و راه را برای بازگشت تحریمهای یکجانبه و فشارهای چندوجهی باز کرد.اکنون نیز، با طرح مجدد «مکانیسم ماشه»، تلاش دارد اروپا را وادار کند در پروژه مهار ایران همراهی کامل داشته باشد.
🔻 ۴. جنگ ترکیبی؛ تحریم، شورش، رسانه
جنگ امروز علیه ایران، صرفاً نظامی نیست.
آمریکا با استفاده از ابزارهایی چون تحریمهای فلجکننده، عملیات روانی، جنگ ادراکی، تحریک نارضایتی عمومی و حمایت از اغتشاشات داخلی، در پی تغییر رفتار یا حتی تغییر ساختار سیاسی ایران از درون است.این دقیقاً همان چیزیست که از آن بهعنوان جنگ ترکیبی (Hybrid Warfare) یاد میشود.
🔻 ۵. ممانعت از اتحاد استراتژیک ایران با چین و روسیه
یکی از نگرانیهای اصلی آمریکا، پیوستن ایران به محور قدرتهای شرق، بهویژه چین و روسیه است.قرارداد ۲۵ ساله ایرانـچین، همکاریهای نظامی و امنیتی با روسیه و تقویت پیوندهای منطقهای، واشنگتن را به این نتیجه رسانده که اگر اقدامی نکند، ایران به یک بازیگر جهانی در نظم چندقطبی آینده تبدیل خواهد شد.
🔻 ۶. پروژه کوریدورها؛ ایران باید حذف شود یا تابع بماند
پروژههایی نظیر پیمان ابراهیم یا کوریدور IMEC، بهدنبال بازطراحی نظم ژئوپلتیکی منطقهاند، بدون حضور مؤثر ایران.
هدف، اتصال هند، خلیجفارس، اسرائیل و اروپا در قالب مسیر انرژی و تجارت جدید است که نقش ایران را در منطقه کمرنگ یا حذف میکند؛ایران اگر بخواهد در این نظم جدید سهیم باشد، باید به بازیگری مطیع تبدیل شود؛ چیزی که با راهبرد مقاومت کاملاً در تضاد است.
🔻 ۷. یک حقیقت کمتر گفتهشده: آغاز تقابل با طراحی از پیشتعیینشده
آمریکا، برخلاف ادعای محافظت از جهان، برای آغاز این تقابل جهانی، در ابتدا از پیمانهای چندجانبه بینالمللی خود خارج شد (از جمله برجام، توافق پاریس، و یونسکو) تا بار هزینه تقابل را بهتنهایی به دوش نکشد.
سپس تلاش کرد اروپا را وارد این بازی کند.
در واقع میتوان گفت آمریکا اجازه وقوع جنگ اوکراین را داد یا دستکم نسبت به آن مماشات کرد تا با ایجاد بحران امنیتی در مرزهای اتحادیه اروپا، آنها را قانع کند که در تقابل با محور ایرانـروسیهـچین، منافع مشترک دارند؛امروز اروپا هم با همراهی سیاسی و فشار اقتصادی، بخشی از پروژه مهار ایران شده است.
✅ جمعبندی: ایران در برابر مهندسی نظم جدید جهانی
آمریکا نه بهدنبال مذاکره واقعی است، نه دغدغه خلع سلاح هستهای دارد.آنچه در عمل دنبال میکند، بازمهندسی کامل جایگاه ایران در نظم آینده جهانی است؛ ایرانِ بیقدرت، ایرانِ منزوی، یا ایرانِ تابع.
مهدی قاسمی دانشجوی آموخته دکتری حقوق بینالملل
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0